مهسا (ژینا) امینی زنده به “ارشاد” برده شد و بیجان بیرون آمد. مرگش جهانی را سوگوار و کشوری را آشفته کرد. زنانی هم در این میان به اعتراض گیسو بریدند. شهلا شفیق، نویسنده و فعال زنان، در جستاری به ژرفای این نماد نقب میزند.
مشکل بتوان با ديدن قيچی بر گيسوان زنان در ميانه اعتراضها به قتل ژينا-مهسا امينی، سرريز حس دلفشردگی را مهار کرد؛ حسی آميخته به فوران اندوه و خشم از حکومتی که دهههاست حقوق شهروندی را به هيچ گرفته، به نام حفظ دين و اخلاق دست تطاول بر زندگی زنان دراز کرده و با گستاخانهترين شيوهها حقوق و آزادیهای انسانیشان را پايمال میکند.
حالا، در اعتراض به اين خشونت مرگبار که مهسای جوان را به مسلخ برد، زنان روسری آتش میزنند و گيسو میبرند؛ همان مو و گيسو که شاعران ما در وصف يار از آن بسيار گفتهاند؛ همان که حجاب اسلامی میخواهد بپوشاند تا سر زنان را در اختيار آورد و بر انديشه و آرزوهايشان بند بزند تا به فرودستی رضايت دهند.
پس چرا بريدن گيسو؟ مگر نه آنکه زنان در اعتراض به حجاب اجباری زلف بر باد میدادند و میدهند؟ پس چه معنایی دارد قيچی بر گيسو گذاشتنشان در صحنه اعتراض به قتل ژينا-مهسا امينی؟ از چه میگويند اين گيسوان بريده؟
برای خواندن متن کامل این نوشته، کلیک کنید:
منبع: دویچه وله فارسی
٢٣ سپتامبر ٢٠٢٢